هرروز صبح، آفتاب زیبای اهواز طلوع می‌کرد و نور آن به خانه کوچک احمد می‌تابید. در خارج از خانه، صدای پرندگان از بلندترین شاخه‌ها به گوش می‌رسید.
هرروز صبح، آفتاب زیبای اهواز طلوع می‌کرد و نور آن به خانه کوچک احمد می‌تابید. در خارج از خانه، صدای پرندگان از بلندترین شاخه‌ها به گوش می‌رسید.
خوش اشتهاها دو دسته‌اند؛ آن‌هایی که هرچه می‌خورند هیچ گرمی به وزنشان اضافه نمی‌شود و معلوم نمی‌کند آن همه غذا در کجای شکمشان جا گرفته است و دسته دوم آن‌هایی که حتی با خوردن یک لیوان آب هم چاق می‌شوند.
خوش اشتهاها دو دسته‌اند؛ آن‌هایی که هرچه می‌خورند هیچ گرمی به وزنشان اضافه نمی‌شود و معلوم نمی‌کند آن همه غذا در کجای شکمشان جا گرفته است و دسته دوم آن‌هایی که حتی با خوردن یک لیوان آب هم چاق می‌شوند.
مادر شدن آرزوی دیرینه هر دختری است که از بچگی در رویاهایش آن را پرورش می‌دهد. از همان روزهای کودکی که عروسک‌هایت را در آغوش می‌گیری و برایشان مادری می‌کنی تا روزی که واقعا مادر شوی و فرزند خودت را با عشق در آغوش بکشی.
مادر شدن آرزوی دیرینه هر دختری است که از بچگی در رویاهایش آن را پرورش می‌دهد. از همان روزهای کودکی که عروسک‌هایت را در آغوش می‌گیری و برایشان مادری می‌کنی تا روزی که واقعا مادر شوی و فرزند خودت را با عشق در آغوش بکشی.
زندگی در شهرهای کوچک‌تر، هم ساده‌تر از زندگی در پایتخت و کلان‌شهرهاست و هم بسیار سخت‌تر. آسان است چون همه‌چیز به سادگی اتفاق می‌افتد و سخت است به خاطر اینکه همه‌چیز مقابل چشمت است و از هیچ‌چیز و هیچ‌کس راه فراری نیست.
زندگی در شهرهای کوچک‌تر، هم ساده‌تر از زندگی در پایتخت و کلان‌شهرهاست و هم بسیار سخت‌تر. آسان است چون همه‌چیز به سادگی اتفاق می‌افتد و سخت است به خاطر اینکه همه‌چیز مقابل چشمت است و از هیچ‌چیز و هیچ‌کس راه فراری نیست.
