روایتی از کاهش وزن 25 کیلویی سعید و آشتی‌اش با سلامتی!

						
بیشتر بخوانید: 
روایتی از کاهش وزن ۱۱ کیلویی نگین با پشتیبانی مادرش!
								

لیمومی بهانه آشتی من با سلامتی بود!

۴۲ سالگی شاید از نظر خیلی‌ها برای شروع کردن دیر باشد، اما هیچوقت برای آغاز یک مسیر جدید با هدف رسیدن به سلامتی دیر نیست. من هم دیگر از آن وضعیت خسته شده بودم و می‌خواستم خودم را از چنگال چربی‌های اضافه دربیاورم.

در طول این سا‌ل‌های گذشته بارها و بارها تلاش کردم لاغر کنم. انواع رژیم غذایی  را امتحان کردم. ورزش و نخوردن غذا را هم؛ اما هیچکدامشان برای من فایده‌ای نداشت. رژيم‌های سخت و طاقت‌فرسا نه‌تنها من را لاغر نکرد، بلکه تصورم را از داشتن برنامه غذایی بهم ریخت.

زندگی‌ام اینطور شده بود که از یک رژيم به رژیم دیگری کوچ می‌کردم و از هیچکدام هم نتیجه‌ای نمی‌گرفتم. تا اینکه روزی یکی از دوستانم را بعد از مدت‌ها دیدم. به قدری لاغر شده بود که اول او را نشناختم. دیدن بدنی متناسب و خوش‌اندام برای کسی که زمانی مثل من چاق بوده عجیب بود.

وقتی از او درباره راز لاغری‌اش پرسیدم نام لیمومی را آورد و من چون آن نتیجه زیبا و سالم را مقابلم دیده بودم، مصمم شدم که حتما لیمومی را امتحان کنم و باید بگویم که خوشبختانه لیمومی با من کاری کرد از این امتحان، سربلند بیرون بیایم.

همسرم پابه‌پای من با برنامه لیمومی راه آمد!

روزی که تصمیم گرفتم به یک ماجراجویی جدید در دنیای رژیم‌های لاغری و سلامتی بپردازم، هیجان زیادی در دلم شکوفا شد. مدام تصویر دوستم جلوی چشمانم بود و همان شب ماجرا را برای همسرم تعریف کردم و گفتم که می‌خواهم دوباره رژیم را شروع کنم.

دیگر از زندگی‌ تکراری و پر از فشار خسته بودم. از نگاه‌هایی که با تمسخر به خاطر چاقی به من می‌انداختند و از اینکه برای خرید یک لباس ساده باید ساعت‌ها در پاساژ و مغازه‌ها می‌گشتم و دست آخر هم با خرید چیزی که دوستش نداشتم از لباس‌فروشی خارج می‌شدم.

همسرم همیشه در هر مسیری همراهم بود و اینبار هم من را تشویق کرد که زودتر لیمومی را امتحان کنم. فردای آن روز رژیم لاغری لیمومی را جست‌وجو کردم. به سوال‌ها جواب دادم و منتظر ماندم تا برنامه رژيمم را بدهند.

همینجا باید یک تشکر ویژه‌ از او کنم. فرشته‌ای که من را در این مسیر حمایت کرد و با آماده کردن وعده‌های غذایی و اجرای برنامه‌ها کمکم کرده بود تا به سلامتی برسم. حمایت و همدلی همسرم، یکی از انگیزه‌های بزرگ من برای ادامه راه سلامتی‌ام بود.

کاهش وزن 25 کیلویی در ۴ ماه!

در تصوراتم خیال می‌کردم که قرار است یک رژیم سفت و سخت داشته باشم؛ چون اگر غیر این بود دوستم آنقدر لاغر نمی‌شد. برنامه غذایی که به دستم رسید از تعجب شاخ درآوردم. همان غذاهای معمولی که در هر وعده خانواده ایرانی پیدا می‌شود لیست شده بود.

حتی برای میان‌وعده‌ها هم سادگی رعایت شده بود و چند دانه مغزیجات و میوه گذاشته بودند، چیزی که معمولا در رژیم‌های قبلی‌ام نداشتم و همین موضوع باعث می‌شد ساعت‌های زیادی در طول روز گرسنه بمانم و به غذا فکر کنم.

رژیمم را با  105 کیلوگرم وزن شروع کردم و بعد از گذراندن ۴ دوره به وزن ۸۰ کیلوگرم رسیدم. این کاهش وزن برای من به مصابه یک معجزه بود؛ معجزه‌ای که زندگی دوباره را به من بازگرداند. حتی خانواده‌ام از این اعجاز بهره‌مند شده بودند و خوشحالی بیشتری در خانه‌مان جریان داشت.

رژيمی برای کمک به درمان سیروز کبدی!

یکی از عجیب‌ترین اتفاقاتی که من در طول دوران رژیمم با لیمومی تجربه کردم، بهبود بیماری‌ای بود که قبل از آن داشتم. فکرش را بکنید داشتن یک برنامه غذایی چقدر در سلامت شما مهم است که هم می‌تواند لاغرتان کند و هم سلامتی را به شما هدیه بدهد.

من از قبل مبتلا به سیروز کبدی بودم و تغییر عادت‌های غذایی‌ام به واسطه رژیم لیمومی باعث شد که این بیماری‌ام بسیار بهبود پیدا کند. حتی وضعیت خوابم هم بهتر شده بود و همین موضوع نشاط را به زندگی‌ام برگرداند.

دیگر خبری از کمردرد و خستگی بیش از حد هم نبود و تمام این‌ها را مدیون لیمومی هستم. این روش جدید که با لیمومی شناختم، نه تنها یک راهکار لاغری بود، بلکه یک نگاه تازه به زندگی را برای من و خانواده‌ام به ارمغان آورد.

						
بیشتر بخوانید: 
چربی‌سوزی 35 کیلویی در 8 ماه! داستان لاغری وهاب چیست؟
								

تنوع غذاهای ساده من را طرفدار لیمومی کرد!

یکی از چیزهایی که من را به این رژیم جذب کرد، تنوع بالای غذاها و میان‌وعده‌های آن بود. همه‌چیز در ساده‌ترین شکل ممکن بود و همسرم برای آماده کردن غذاها قابلمه جدا روی گاز نمی‌گذاشت. حتی وقتی مهمان داشتیم هم هیچ مشکلی نداشتیم و می‌توانستم از همان غذای خانگی و خوشمزه میل کنم.

با اجرای مستمر برنامه‌ها و توجه به نکات و راهنمایی‌های ارائه شده در برنامه‌ام، به تدریج وزنم را کم کردم. این تغییر برای من بسیار دلگرم‌کننده بود، به ویژه زمانی که به وزن ایده‌آلم نزدیک می‌شدم. وزنی که مدت‌ها برای رسیدن به آن تلاش کرده بودم.

من لذت این تجربه را به همه دوستان و آشنایانم پیشنهاد می‌کنم و مطمئنم که اگر دقیقاً به دستورالعمل‌ها و راهنمایی‌های ارائه شده توسط تیم لیمومی پایبند باشند، می‌توانند به وزن دلخواه خودشان دست پیدا کنند.

از زبان لیمومی

داستان سعید سمارج، یک برش از هزاران قصه‌ای است که دریافت‌کنندگان رژيم‌های لیمومی برایمان تعریف کرده‌اند. روایت یک پیروزی بزرگ و بازگشت به سلامتی. داستانی از تلاش، اراده و پشتکار.

سعید با وجود مشکلات و چالش‌هایی که در طول این مسیر با آن مواجه شد، با استفاده از راهکارهای مناسب و حمایت مداوم خانواده، به موفقیت و پیروزی دست پیدا کرد. شما می‌توانید روایت‌گر بعدی ما باشید. کافیست یکبار لیومی را امتحان کنید و با دیدن نتیجه برای ادامه مسیر تصمیم بگیرید.