کیانوش شریفی که حالا سه دهه و شش سال از زندگی خودش را با همه فرازوفرودهایش پشتِ سر گذاشته، روایتِ شیریت و صادقانهای از تجربه رژیم گرفتن بعد از سالها اضافهوزن و شناخته شدن بهعنوان فردی چاق دارد.
حالا اما با نشاط و اعتمادبهنفسی که افراد موفق دارند، تجربه تلاشش برای کاهش وزن را برای ما روایت میکند؛ چراکه معتقد است بازگویی همین تجربههای مشترک، باعث میشود که همه افرادِ دارای اضافه وزن بدانند که تنها نیستند و همگی در برخی تجربهها، اشتراکات زیادی دارند.
اولین قدم: روراستیِ با خود
کیانوش شریفی ساکن یکی از شهرهای نزدیک دریاست؛ بندر انزلی و شغلش، کاملا اداری و بهقول امروزیها پشتِ میزنشینی است؛ یعنی انجام خدمات صورتوضعیت برای شرکتهای ساختمانی. شیرینیِ صداقت او در گفتنِ علاقهمندیهای غذاییاش قبل از روایتِ تجربه رژیم گرفتن، خواندنی است:
«من خیلی شیرینی و شکلات دوست داشتم. نوشابه و آبمیوه و دلستر و دوغ و بستنی هم که جزء جدانشدنی زندگیم بود. این اواخر، قبل رژیم هم مدام سرخکردنی و غذاهای پرکالری مصرف میکردم. از حجم زیاد نون و برنج در هر وعده غذایی هم که دیگه نگم براتون. الان خیلی فکر میکنم که من توی دوران نوجوانی چطور ۳ بشقاب برنج میخوردم؟ واقعا برای خودم تعجببرانگیزه.»
اضافهوزن در بسیاری از ما بهدلیل بیتوجهی به میزان کالری مصرفی در یک روز است. افراد زیادی هر روز در شمار افراد دارای اضافه وزن قرار میگیرند؛ چراکه عادتهای غذایی نامناسبی داشتهاند که پیش از رژیم گرفتن موردتوجهشان نبوده است:
«صبحها یک لیوان چایی شیرین مصرف میکردم. البته، چند سال قبل شروع رژیم، تصمیم گرفتم که دیگه چایی شیرین نخورم و هنوز هم پایِ این تصمیمم هستم. ولی در عوض، موقع ناهار ماگ نسبتا بزرگی داشتم که نصفش رو از نوشابه پر میکردم و به خودم میگفتم چون نصفهست، اشکالی نداره… از همین دلداریهایی که همه چاقها به خودشان میدهند…»
همه ما اینطوری هستیم. وقتهای زیادی، با اینکه میدانیم در مسیر اشتباهی هستیم و باید برای سلامت روحی و جسمی خود آستین بالا بزنیم و برخی سختیها را به جان بخریم، اما خودمان را با گزارههایی غیرمنطقی گول میزنیم؛ اما این گزارهها فقط تا مدت محدودی اعتبار دارند؛ چون ما به خودمان میآییم و تصمیم میگیریم مسیر تازهای را شروع کنیم.
نقطه آغازِ و قدم گذاشتن در مسیر تازه کجاست؟ کیانوش شریفی از نقطه عزیمتِ خودش برای شروع جدی کاهش وزن میگوید: «حتی چندبار سعی کردم بدون رژیم با پیادهروی یا دویدن بتونم وزن کم کنم. هر بار هم که این روش رو امتحان میکردم با کم شدن آب بدنم، وزن کم میکردم اما حجم چربی سرِ جاش بود. برای همین باعث میشد بیخیال بشم و دوباره وزنم بیشتر از قبل بشه. حتی یکبار طی یک ماه با فقط پیادهروی و دویدن (هر روز ۴۰ دقیقه) تا ۱۰ کیلو هم از وزنم کم شد، اما چون تاثیرش رو نمیدیدم، ناامید میشدم. درواقع همون آش و همون کاسه!»
دومین قدم: تصمیم به تغییر
خو گرفتن به مسیری اشتباه و تکرار همیشگی عادتهای نامناسب نهتنها موجب مشکلات عدیده جسمی میشود، بلکه بخشهایی از امنیت ذهنی و آرامش ما را هم مکدر میکنند. آقای شریفی درباره همین مشکلات جسمی که خیلی از آنها منجر به خدشهدار شدن اعتمادبهنفسش شده، میگوید:
«من مشکل هموروئید داشتم که به واسطه کاهش حجم غذا در رژیم تشدید شد. در دوره هشتم یا نهم رژیم، مجبور به عمل شدم. برای همین، ۲ هفته رژیمم رو متوقف کردم، بعد مجدد شروع کردم. برای کنترل فشار خون هم، نزدیک سه-چهار سالی هستش که قرص مصرف میکنم. فقط این مشکلات جسمی نبود. نگاه اطرافیانم نسبت به من خیلی بد بود. مدام فکر میکردم که غیرعادیام و همیشه از اطرافیانم میشنیدم که چرا اینقدر چاق شدی. جالب اینه که همین افراد، در زمانِ لاغر شدن هم مدام ازم میپرسیدن چیکار کردی یا اینکه دیگه بیشتر از این لاغر نشو.»
پیداکردن لباسِ مناسب شاید امری معمول و ساده بهنظر برسد، اما وقتی پایِ صحبتِ افرادی بشینیم که با اضافهوزن یا کمبود وزن دستوپنجه نرم میکنند، میبینیم که خرید لباس مناسب برای آنها به نوعی آرزو و دلمشغولی تبدیل شده است:
«از خرید لباس سایز بزرگ هم که دیگه نگم! اگر میخواستی سفارش بدی تا برات بدوزن، یه معضل بزرگ بود. اگر میخواستی بخری، باید فقط به فروشگاههای سایز بزرگ سر میزدی. اونجا هم انتخابت محدود میشد و مجبور بودی، لباسی بخری که مناسب سنت نیست. از همه بدتر، وقتی بود که برای خرید به فروشگاهی میرفتی که لباس سایزِ بزرگ نداشت. اونوقت بهت خیلی محترمانه میگفتن که سایز شما نداریم یا اینکه باید خودت لاغر کنی.»
داستان لاغری بخوانید: قصه لاغری ۲۷ کیلویی عفت بوریایی
شروعِ مسیر تازه با لیمومی
«خیلی زیاد چاق شده بودم و بدنم حجم گرفته بود. همه به من متذکر میشدند تا اینکه یکی از دوستام که از لیمومی رژیم گرفته بود، به من هم معرفیش کرد. من هم با اینکه قبلا تجربه هیچ مدل رژیمی را نداشتم، خودم را قانع کردم که یک دوره این رژیم را بگیرم. اگر هم خوشم نیومد، در نهایت دیگه ادامه نمیدم.»
بسیاری از افرادی که تجربه رژیم لیمومی و وفاداری به آن را دارند، صادقانه میگویند که یا تجربه هیچ رژیمی را نداشتهاند و محض امتحان، لیمومی را انتخاب کردهاند؛ یا اینکه از رژیمهای متنوعِ زیادی ناامید شدهاند و حالا قصد دارند، برای آخرین بار، همین یکی را هم امتحان کنند.
افرادی که رژیم لیمومی را انتخاب میکنند، بعد از مدت کوتاهی، با خاطرجمعی زیاد، آن را دنبال میکنند. آقای کیانوش شریفی هم در جواب به سوال ما که پرسیده بودیم، چند دوره از رژیم ما استفاده کردید، برایمان نوشتند: «۱۰ دوره اصلی ۲۱ روزه غیر از دورههای تست و تثبیت.»
ناگفته نماند که رژیم گرفتن هم ممکن است سختیهای خودش را داشته باشد؛ چراکه بدن درحالِ آماده شدن برای زندگیِ تازه و کنار گذاشتن عادتهای قبلی است.
داستان لاغری بخوانید: کاهش وزن 20 کیلویی مرضیه در 6 ماه
صحبتهای آقای شریفی درباره این سختی از زبانِ خودش: «فقط تو دوره دوم خیلی احساس گرسنگی داشتم. البته خودم حدس میزنم به علت این بود که بدنم داشت با سبک زندگی جدید سازگار میشد. غیر از اینکه، یکی دو تا غذا را خیلی دوست نداشتم اما به خاطر هدفم تحمل کردم؛ کلا خیلی غیرقابلتحمل نبود. بالاخره باید سختیهای این مسیر را هم میپذیرفتم.»
لیمومی شاید مثل هر رژیم دیگری، سختیهایی داشته باشد، اما ویژگیهای ممتازی دارد که توجه هر کسی را به خودش جلب میکند؛ مثل تنوع غذایی یا سازگاری آن با روحیه و ذائقه فرد: «تنوع غذاها عالی بود؛ بعضی غذاها که هیچوقت تو خونه ما پخته نمیشد، الان به لیست غذاهای ما اضافه شده. من با این رژیم سبک زندگی سالم را یاد گرفتم. یک کار سخت و بزرگ را پشت سر گذاشتم و کلی انگیزه برای انجام کارهای تازه گرفتم. کلی تو این راه کیف کردم… کلی تعریف شنیدم… وعده آزاد… بستنی انتهای دوره… آزادی شب یلدا و کلی چیزهای خوب دیگه…»
چند راهکار ساده؛ از زبانِ یک صاحبتجربه
آقای شکوری حالا مدتهاست طوری با رژیم لیمومی رفیق شده که بخشی از زندگی روزمره و عادتِ اصلی او به حساب میآید. بنابراین بهعنوان فردِ صاحبتجربه که نتیجه این پشتکار و اعتماد به رژیم را گرفته است، از او خواستیم تا خیلی خلاصه و مفید، راهکارها و دلایل موفقیت خودش را به ما بگوید. فهرست زیر، راهکارهای آقای شکوری است که بهعنوان یک راهنمای مختصر آمده است:
- برای خودتون توجیه و دلیل بیمورد نیارید. چاقیتون رو به عنوان یه بیماری بپذیرید؛ همونطور که برای سرماخوردگی ساده به دکتر مراجعه میکنید، برای درمان این وضعیت هم اقدام کنید؛
- بهمحض دریافت دستور رژیم شروعش کنید و به شنبهای که هیچوقت از راه نمیرسه، موکول نکنید؛
- سعی کنید مواد اولیه و مکملها رو همون روز اول تهیه کنید که بهانه دست خودتون ندید؛
- برنامه رو همونطور که گفته شده، انجام بدید. چیزی کم یا اضافه نکنید؛
- اگر براتون مقدور بود ترازوی آشپزخانه یا ترازوی وزن کشی خودتون و متر خیاطی برای اندازهگیری خودتون آماده کنید؛
- صبور باشید و ناامید نشید؛
- دلتون برای غذاهای توی یخچال و سفره و لباس نوی توی کمد نسوزه؛
- شبکه های اجتماعی لیمومی رو دنبال کنید تا از توصیههای روزانه و کاربردی و تجربه دیگران بهرهمند بشید؛
- یه پادکستپلیر رو گوشی نصب کنید تا موقع پیادهروی به پادکستهایی که دوست دارید گوش کنید؛
- هر مشکلی داشتید سریع با پشتیبانی تماس بگیرید و مطرحش کنید.
بدون نظر! اولین نفر باشید