واقعا اذیتم از این موضوع
واقعا اذیتم از این موضوع
ازاده عزیزم لطفا قول بده حرفامو تا اخرش بخونی هر چقدرم طولانی باشه
لازمه یکبار برای همیشه اخرین تلاشمون رو بکنیم و خودمون رو اول به خودمون ثابت کنیم زمانی که ما برای خودمون ارزش قائل باشیم بقیه هم به این نتیجه میرسن و این احترام رو برای ما قائل میشن ، گذشته هرچی که بوده گذشته ما میتونیم دوباره شروغ کنیم و این بار به خودمون ثابت کنیم که اگه بخایم موفق میشیم
بزرگترین شکست اتفاقا ترس از شکسته
اولین نکته در اینکه اطمینان خاطر داشته باشی که حتما موفق میشه اینه که مطمعن باشی مسیرت درسته وبه توانایی های خودت ایمان داشته باشی برا مورد اول که من بهت اطمینان میدم درست ترین روشو برای رسیدن به سلامتیت انتخاب کردی و برای دومین موردم من اینجام که کمکت کنم حتی نقطه ضعف هات تبدیل بشه به نقطه قوت هات
این از این
این موضوع کاملا به موضوع طبیعیه اینکه همیشه همه چی بر وفق مراد همه نیست مثلا همین گاندی معروف وقتی میخواست به اهدافش برسه هیچ کس مانع کارش نبود؟(به مشتری توضیه کنید فیلم زندگی نامه گاندی رو هم ببینه)
همه بهای سنگینی دادن برای رسیدن به موفقیت
اما خود این اداما که انگیزه مارو میگیرن دو دسته میشن
گروه اول گروهی هستن که مسخره میکنن منفی بافی میکنن توهین میکنن انتقاد میکنن به هر چیزی تو شما نظر میدن
من باید چیکار کنم با این گروه؟
مثلامو گوش بده من نویسندم میخوام یه کتاب بنویسم میرم تو جمع دوستانه میگم من میخوام کتاب بنویسم شروع میکنن منو مسخره کردن که تو کارت همینه و همیشه نمیتونی وسطا ولش میکنی امکان نداره ما تو زندگیمون از این جملات نشنیده باشیم
تصور کن شما رزمی کاری و یه بدن قدرت مند داری و میخوای با بچه خواهرت بازی کنی اون بچه میاد به تو شکلیک میکنه تو چیکار میکنی؟با این که قوی ای با اینکه بدن قدرت مندی داری ادا اینکه زمین میخوری رو در میاری و بهش این حس رو القا میکنی که تو چقدر قوی هستی غیر اینه؟اما اگر ی رزمی کار شکل خودتون بهتون حمله کنه و قوی باشه خودتو زمین میندازی؟نه طبیعتا با اون میجنگی
نکته این مثالم کجا بود؟اینو گفتم که بگم ببین اطرافیان ما اتفاقا مثل اون بچه هه ضعیفن و قدرمند نیستن اما ما چیکار میکنیم؟ما میایم خودمونو میدازیم زمین و توانایی کنترل کردن رنج هامون رو نداریم اون بچه هه کوچیکه (اطرافیانمون)اگر شروع کنه به مشت زدن به قهرمان رزمی هیچ وقت ناراحت نمیشه تازه خوشحال میشه از اینکه تونسه تو رو بزنه
پس میدونی باید چیکار کنی؟باید بهش اجازه بدی حرفاشو بزنه اتفاقا ولی تو اینقد ب خودت باور داشته باشی که نخای باهاش بجنگی چون خودت مهم تری
گروه دوم سنگ اندازی میکنن مشکل ایجاد میکنن تو مسیر برای شما منفی نگری میکنن چیکار کنیم؟
حذفشون کنیم که نمیشه مثلا من نمیتونم همسرمو حذف کنم مادر پدرمو حذف کنم خب باید چیکا کنم؟الان بهت میگم
اتفاقا من اینجام که ظرف وقت تو پر کنم از انرژی مثبت اینجاس که میدونی تنها نیستی اینقداز تجربه خودم و بقیه افرادی که شکل خودتن بهت میگم ک ظرفت پر شه و حرفای بقیه کمتر روت تاثیر بزاره و دیگ رفته رفته با قدرت خیلی زیاد با احترام خیلی زیاد تر بهشون پاسخ بدی
یک سری افراد هم هستن که با توجه به توانایی های خودشون بقیه رو مقایسه میکنن مثلا میگن خوب من خودم نمیتونم ورزش کنم خودم نمیتونم رژیم بگیرم خودم نمیتونم حسود نباشم اطرافمون پره از این دسته ادما و چون خودشون نمیتونن دوست ندارن بقیه هم اینکارو انجام بدن و شروع میکنن به اینکه بهتون بگن نمیتونی فقط به این فکر کن این افراد باورش هاشون خیلی محدوده و تو سعی نکن اونو تغییر بدی هیچ وقت فقط سعی کن اینو بدونی که اون اینقدر باورش محدوده که نمیتونه موفقیت بقیه رو بهم ببینه و اتفاقا اگر کسی بهت از روی حسادت اینکارو کرد بهش احترام بزار چرا؟چون اون باور داره تو ازش بهتری و یچیزی داری که اون نداره و داره بهت حسادت میکنه همین
